این تحول را نباید دستکم گرفت. یک سیاهپوست به قولی رهبر جهان آزاد شده است.
حتما خیلیها حتی در خود آمریکا از این امر راضی نیستند اما واقعیت این است که دوران این تفکرات دیگر به سر آمده و انتخاب باراک اوباما در آمریکا نشان داد که دیگر حنای نژادپرستان رنگی ندارد.
برای آمریکائیهائی که امروز در ویمبلدون بودند امسال چهارم ژوئیه معنای دیگری داشت. امروز زمین مرکزی شاهد جدال دو خواهر آمریکائی همرنگ اوباما بود که برای دستیابی به یکی از مهمترین جامهای تنیس جهان مبارزه میکردند، آنها نه تنها در قسمت انفرادی که در فینال دوبل زنان نیز با هم به میدان آمدند.
جالب این که در فینال دوبل مردان هم دو برادر دوقلوی آمریکائی باب و مایک برایان به فینال رسیدهاند که آنها هم امروز بازی میکنند.
نمیخواهم حرفهای دیروزم را تکرار کنم که در ده سال اخیر مسئولان ویمبلدون چقدر خواهران ویلیامز را آزردند بدون آنکه تأثیری بر آنها داشته باشد.
آنچه که باقی می ماند این است که در ده سال اخیر، هشت بار یکی از خواهران ویلیامز در اینجا قهرمان شده است.
مهم نیست که دیگران چه فکر کنند. آنها کار خودشان را میکنند.
دیدار امروز این دو بیست و یکمین رویاروئیشان در مسابقات رسمی بود که هرکدام ده بار پیروز از زمین بیرون آمده بودند.
اما این بار نوبت سرینا خواهر کوچکتر بود که انتقام فینال پارسال را بگیرد. او که در نیمه نهائی در یک مسابقه بسیار مشکل به زحمت از سد النا دیمنتیوا گذشته بود، از آغاز مسابقه فینال نشان داد که تصمیم ندارد بگذارد زحماتش به هدر برود.
ونوس هم که میخواست برای ششمین بار قهرمان ویمبلدون شود در ست اول همان ونوسی بود که در تمام تورنمنت دیده بودیم، سریع، پرقدرت و بیرحم.
اما وقتی شش شش مساوی شدند و بازی به تای برک رسید، قدرت برتر سرینا ظاهر شد و او تای برک را شش بر سه برد.
دست دوم سرینا تهاجمیتر بازی کرد و در مقابل سطح بازی ونوس در میان تعجب همگان افت شدیدی کرد و در 35 دقیقه ست دوم را هم با نتیجه شش بر دو باخت و سرینا برای سومین بار قهرمان ویمبلدون شد.
او امسال در جام آزاد استرالیا هم برنده شده و در مجموع صاحب 11 جام گران اسلم است در حالی که ونوس هفت بار قهرمان گران اسلم شده است.
مبارک هردویشان باشد که در ده سال گذشته خدمت بزرگی به تنیس زنان جهان کردهاند.
راستی امروز روزنامههای لندن پر بود از عکسهای اندی ماری شکستخورده و تلویزیونها هم خبر اول ورزشیشان شکست او از اندی رادیک و تحلیل آن بود.
حرف اصلی همه آنها این بود که مردم بریتانیا که 73 سال است در انتظار داشتن یک قهرمان بریتانیائی در ویمبلدون هستند باید دستکم یک سال دیگر هم صبر کنند و این که شکست ماری تا چه حد احساسات یک ملت را جریحه دار کرده است.
واقعیت را بخواهید من که دیروز در میان چندین هزار بریتانیائی، یا بهتر بگویم انگلیسی، در ویمبلدون بودم متوجه این جریحهدار شدن احساسات نشدم.
من در سالهای گذشته دیده بودم که ملت در اینجا چگونه برای تیم هنمن که آن زمان امید مردم بریتانیا بود سینه چاک میکردند.
حتی اشک آنها پس از شکست هنمن که هرسال در مرحله نیمه نهائی یا یکچهارم نهائی تکرار میشد را هم دیده بودم.
اما دیروز ابراز احساسات مردم برای اندی ماری خیلی شدیدتر از تشویقی که رادیک را میکردند نبود و به نظر میرسید که برای ماری هم این جریان زیاد مهم نیست.
شاید علت این باشد که ماری اسکاتلندی است و انگلیسی نیست. درست است که هر دو بریتانیائی هستند اما واقعش این است که آنقدر هم همدیگر را قبول ندارند.
البته اندی ماری یک بازیکن واقعا حرفهای است و برای پیروزی متکی به داد و فریاد مردم نیست.
اما واقعا حیف است حالا که اینها برای اولین بار در هفتاد هشتاد سال اخیر صاحب یک بازیکن در سطح بالای جهان شدهاند که میتواند با قهرمانانی چون رافائل نادال و راجر فدرر رقابت کند و آنها را در بعضی مسابقات شکست دهد، اینطور به سبب ملیگرائیهای بیمعنی به او بیمهری کنند.
1 Kommentar:
عزیز جان! اگر از جایی برمی داری (مثل بی بی سی فارسی) بنویس.
کپی کردن با ذکر منبع اشکالی نداره.
Kommentar veröffentlichen
با نوشتن نظرات خود ما را راهنمایی کنید.
بخاطر نوشتن نظرتان ممنون