Sonntag, 30. August 2009

who is leader? khamenei or Ahmadinejad

تفسیر سیاسی هفته

نوشته: منشه امیر


ارباب کیست؟ خامنه ای یا احمدی نژاد؟


خامنه ای کوشید سروته قضیه را به نحوی به هم بیآورد و آتش فتنه ای را که موجودیت نظام را آشکارا به خطر انداخته، تا آنجا که می تواند فرو نشاند. ولی احمدی نژاد این بار نیز تلاش او را نقش برآب کرد و بر چهره رهبر سیلی آبدار زد، که هنوز معلوم نیست ولی مطلقه فقیه در برابر آن چه واکنشی نشان دهد.

خامنه ای که خود دستور حمله به مردم و کشتار شهروندان بی دفاع را صادر کرده بود و یکی از مسؤولان مستقیم جنایاتی است که علیه مردم ایران توسط ماموران رژیم روی داده، در دیدار با شماری از دانشجویان به مناسبت افطار، به دفاع از میرحسین موسوی و مهدی کروبی و محمد خاتمی و دیگران پرداخت که احمدی نژاد و جناح تمامیت خواه رژیم ادعا می کنند که عامل بیگانه بوده و از خارج دستور می گرفته اند و مسؤولان اصلی کشتار مردمان و وارد آمدن زیان به کشور بوده اند.

خامنه ای گفت: «من پیش قراولان حوادث اخیر را به دست نشاندگی بیگانگان، از جمله آمریکا و انگلیس متهم نمی کنم، چرا که این موضوع برای من ثابت نشده است. ولی چه آنان بدانند یا ندانند، این، جریانی حساب شده بود».

رهبر حکومت با مبرا دانستن رهبران اعتراض های مردمی، بدون ذکر نام آنان، در واقع به احمدی نژاد دستور داد که مبادا در صدد دستگیری و محاکمه این افراد برآید – که آن گاه باید فاتحه حکومت اسلامی ایران خوانده شود؛ و کنار زدن این گروه، به منزله کودتای سپاه پاسداران برای تسلط کامل بر ایران و کنار گذاشتن عملی جناح روحانی حکومت خواهد بود.

این را خامنه ای روز چهارشنبه گفت و پیامش بسیار روشن بود – خطاب به احمدی نژاد – که مبادا بخواهد این شاخه ای را که خامنه ای و دیگر روحانیون حکومتی به روی آن نشسته اند ببرد، که همگی با هم پائین خواهند افتاد.

ولی هنوز دو روز نگذشته بود که احمدی نژاد، به مناسبت هفته دولت، به عنوان سخنران پیش از نماز جمعه، پشت تریبون قرار گرفت و در این فرصت هر آن چه را که رهبر حکومت رشته بود، با یک حرکت دست پنبه کرد و گفت: «اصل برخورد جدی، باید با سران جریان و عوامل اصلی ماجرا باشد» و گفت: «کسانی که سازماندهی و تحریک کردند، و خط دشمن را پیاده کردند، باید با آنها برخورد قاطع شود».

چه دهن کجی به رهبر، بالاتر از این خواهد بود؟

خامنه ای سه روز پیش می گوید که از دیدگاه او موسوی و کروبی و خاتمی دست نشانده بیگانگان نبوده اند، ولی احمدی نژاد درست عکس آن را می گوید و می افزاید: «اولین درخواستم از مقامات امنیتی و قضائی کشور آن است که با کسانی که در لباس دوست، دست به اقدام غیرانسانی زدند، بدون گذشت، و قاطعانه رفتار شود».

احمدی نژاد عوض نشده و عوض نخواهد شد. او می خواهد رهبر حکومت شود. خامنه ای و دیگران، صیغه ای نیستند که او خود را ملزم به حرف شنوی از آنان بداند – حتی امروز که همگان می دانند که او به دروغ و با ظلم بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زده، تقلب کرده، به حق مردم تجاوز کرده – و نه تنها تجاوز به حق مردم، بلکه به زنان شوهردار، به دختران باکره و به پسرانی که گناهشان میهن دوستی و آزادی طلبی بوده تجاوز کرده است، باز همان ادعاهای سخیف را بازگو می کند و به همان رفتار ادامه می دهد.

این شیوه احمدی نژاد، چرا باید شگفتی ایجاد کند؟ هر اندازه او حقیرتر و رسواتر می شود، برگستاخی خویش می افزاید و ولع او افزایش می یابد و حرمت و حیا را کنار می گذارد و از هیچ کس هم باکی ندارد.

خامنه ای در نطق خود می گوید: در حوادث پس از انتخابات، تخلفات و جنایاتی صورت گرفته است که به طور قطع با آنها برخورد خواهد شد.

منظور رهبر رسمی حکومت جنایاتی است که ماموران لباس شخصی و واحدهای بسیج علیه دانشجویان در خوابگاه دانشگاه مرتکب شدند که برخی می گویند از جنایات هیجدهم تیر دست کمی نداشت.

منظورش جنایاتی است که در زندان کهریزک روی می داد که شرح آن ها بدن را می لرزاند و کابوس ایجاد می کند.

اما احمدی نژاد با گستاخی می گوید: «البته حمله به کوی دانشگاه و برخی رفتارهای نامناسب در بازداشتگاه ها کارهای زشتی بود. ولی این سناریوی دشمن بود که وسیله وابسته های براندازی انجام شد».

یعنی، خود مردم، همان هائی که میلیون ها رای آنها را احمدی نژاد دزدید، بودند که به خوابگاه دانشگاه ریختند و آن فجایع را به وجود آوردند.

ادعای احمدی نژاد آن است که خود زندانیان نگون بخت زندان مخوف کهریزک بودند که خود را شکنجه می کردند، به خود تجاوز می کردند و خود را زیر شکنجه به قتل می رساندند – و گرنه، ماموران حکومت گناهی مرتکب نشده اند!!!

احمدی نژاد در نطق پیش از نماز جمعه، با گستاخی می گوید: «شواهد و دلائلی داریم که نشان می دهد ساخت نیروهای انقلابی، نظامی، امنیتی و اطلاعاتی از این اقدامات شرم آور (یعنی حمله به کوی دانشگاه و جنایات در کهریزک) مبراست» ومی افزاید: «این نفوذی های جریان براندازی بودند که در سناریوی دشمن فساد و اقدام کردند».

یادآوری می کنیم: خامنه ای در نطق افطار گفت: «در حادثه کوی دانشگاه تخلفات بزرگی انجام شده که پرونده ویژه ای تشکیل گردیده تا مجرمان بدون توجه به وابستگی سازمانی، به مجازات برسند».

این کجا و آن کجا! سخنان رهبر کجا و فرمایشات رئیس جمهوری کجا!

البته رهبر خوب می داند که این رئیس جمهوری که دوره دومش را آغاز کرده، از چه قماش است و در نطق افطار اضافه کرده می گوید: «رئیس جمهوری محترم، مثل همه انسان ها، دارای نقاط ضعف و قوت است و بنده فقط از نقاط قوت ایشان حمایت می کنم».

نیازی به توجیه و تفسیر سخنان خامنه ای نیست که ضمن جایزالخطاء دانستن احمدی نژاد، راه عقب نشینی و برائت خویش از وی را، هنگامی که بخواهد بیش از این دست از پا خطا کند، هموار می سازد. او می گوید: «بنده فقط از نقاط قوت رئیس جمهوری حمایت می کنم!».

اما احمدی نژاد اهل عبرت گرفتن نیست. آسمان هم به زمین بیاید، او از آرزوی خود برای به دست گرفتن رهبری و ریاست و سیادت و هموار کردن راه برای ظهور حضرت مهدی پائین نمی آید و در نطق سخنرانی پیش از نماز جمعه می گوید: «آنانی که در لباس دوست، دست به اقدام غیرانسانی زدند، بدون گذشت، و قاطعانه مجازات گردند – زیرا آن ها دو خیانت کردند: به مردم آسیب رساندند و چهره نظام و نیروهای انقلاب را مخدوش کردند».

چرا باید این رفتار احمدی نژاد و این سرکشی او در برابر رهبر بی کفایت حکومت موجب شگفتی شود؟

یادتان رفت که احمدی نژاد، در جریان انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به عنوان معاون اول ریاست جمهوری، چگونه به رهبر حکومت دهن کجی کرد؟ یادتان هست که رهبر برایش نامه و دستورالعمل فرستاد و احمدی نژاد آن را نادیده گرفت؟ و بعد خامنه ای ناچار گردید دست به دامان امامان نماز جمعه شود که یکصدا احمدی نژاد را نکوهش کنند – تا بالاخره او به خواسته رهبر گردن نهاد؟

یادتان هست که به جای بوسیدن دست رهبر هنگام گرفتن حکم تنفیذ، می خواست چهره او را ببوسد – یعنی و من و تو برابریم – ولی خامنه ای او را با دست پس زد؟

این است احمدی نژاد!!! فردی کینه توز، عقده ای، تحقیر شده، رؤیا زده، مست قدرت، همدم حضرت مهدی، گستاخ، بی ملاحظه، بی ادب، چاله میدانی، که در سخنان دیروز خود علنا می گوید که سوگند خورده است از رقیبان خویش انتقام گیرد و حاضر است هر بهائی را بپردازد- و می گوید: «به خدا ارزش دارد اگر برای اجرای حکم عدالت، در برابر صاحبان قدرت، جان خود را بر سر پیمان با خدا بدهیم!!!».

از او بپرسید "صاحبان قدرت" چه کسانی هستند؟ آیا منظورش مردمی که حق خود را می خواهند، و یا فردی که سپاه پاسداران و بسیج و لباس شخصی ها را به صورت چماقی درآورده که مرتبا آن را بر سر مردم فرود می آورد؟

این شیوه و این رفتار، شاید در اوائل انقلاب می توانست پایه های لرزان حکومت را شمعک بزند و از فروپاشی باز دارد. ولی امروز اوضاع داخلی و جهانی به کلی دگرگون شده و حکومت با دست خودش رژیم را به کشتارگاه می برد.

یک نگاه به وضع داخلی و موقعیت بین المللی رژیم بیاندازید تا ببینید چقدر شکننده و آسیب پذیر است:

- احمدی نژاد با رهبر درافتاده و از همین حالا می خواهد او را زیر سایه خویش قرار دهد و بر او آقائی کند.

- احمدی نژاد با مجلس درافتاده و به قانون اساسی و مقررات حکومتی بی اعتنائی کرده و می خواهد بر آن هم آقائی کند.

- احمدی نژاد که در چهار سال اول ریاست جمهوری در حل مشکلات اقتصادی کاملا شکست خورده بود، امروز مغرورتر از دیروز، به توصیه های اقتصاددانان بی اعتنائی خواهد کرد و رژیم را به پرتگاه ورشکستگی اقتصادی خواهد کشاند.

- احمدی نژاد کمتر از یک ماه وقت دارد به دنیا خبر دهد که آیا حاضر است وارد گفتگوهائی با ایالات متحده و کشورهای غربی شود که هدف اعلام شده آن متوقف ساختن تلاش های اتمی رژیم باشد؟

- احمدی نژاد و خامنه ای و دیگران بارها اعلام کرده اند که از غنی سازی دست برنخواهند داشت و زیر بار خواست جهانی نخواهند رفت. یعنی: یا گفتگوها اصلا آغاز نخواهد شد، و یا اگر هم بشود، به بن بست و شکست خواهد رسید – و آنگاه وعده و تعهد ایالات متحده و بریتانیا و فرانسه و آلمان و چندین کشور دیگر آن است که تحریم های شدیدتر و جدی تری علیه حکومت ایران از جانب جامعه جهانی برقرار شود.

در یک چنین حال و هوائی، که حکومت نه در داخل کشور از حمایتی برخوردار است و نه در صحنه جهانی کسی دست یاری به سوی آن دراز می کند، سرنوشت دولت احمدی نژاد و کل رژیم چه خواهد بود؟

در این روزها دانشگاه ها بازگشائی می شود، مردم از تعطیلات تابستانی باز می گردند، هوا کمی خنک تر می شود، دنیا تعارف را با حکومت ایران کنار می گذارد، شکاف بر سر این که آیا باید دادگاه متهمان به کودتای مخملی ادامه یابد و آیا موسوی و کروبی و خاتمی نیز باید محاکمه و مجازات شوند بالا می گیرد – و معلوم نیست بر سر این رژیم چه خواهد آمد.

هاشمی رفسنجانی در وب سایت خود نوشته بود: من نگفتم که همگان و در هر شرائطی باید از ولی فقیه اطاعت کنند. (نقل به معنی).

احمدی نژاد نیز همین را می گوید – ولی نیات آن دو معکوس است.

رژیم در داخل و خارج ضعیف شده و بازمانده آبروی خود را از دست داده، و اکنون ملت ایران است که باید سرنوشت خویش را خود به دست گیرد.

29 ر8 ر2009

***************************


Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen

با نوشتن نظرات خود ما را راهنمایی کنید.
بخاطر نوشتن نظرتان ممنون